- نویسنده : ناهید هدایتی
- 26 سپتامبر 2020
- کد خبر 2962
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش کافه خبر قزوین، مهدی خاکپور فیلمساز جوان در یادداشتی که در اختیار کافه خبر قزوین قرار داده است می نویسد:«دل» دومین سریال منوچهر هادی برای شبکه نمایش خانگی است. او پیش از این و در سال ۹۵ سریال «عاشقانه» را به نویسندگی علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی با بازی محمدرضا گلزار، ساره بیات، پانتهآ بهرام، حسین یاری، بهاره کیان افشار، هومن سیدی،فرزاد فرزین، سارا رسول زاده با موضوعی اجتماعی پیرامون زندگی چند خانواده به تصویر کشیده بود.
سومین تجربه سریال نمایش خانگی این کارگردان جوان نیز با نام عاشقانه ۲ (گیسو) با حضور بازیگرانش از فصل اول سریال عاشقانه در حال ضبط و فیلمبرداری است.
این کارگردان نیز با ساختن فیلمهایی از این دست، یک فاصله از تصنعی بودن با دیگر ساخته های شبکه نمایش خانگی ایجاد کرده است. قصه این سریال از آن دست قصه های بسیار ساده و تکراری است و بیانگر عشق های قدیمی که از راه رسیده اند تا زندگی های جدید در حال شکل گیری را از بین ببرند.
نگاهی اجمالی به داستان سریال دل
سریال «دل» داستان دو خانواده و دختر و پسری است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما در شب عروسیشان که تدارکهای بسیاری دیدهاند، عروس ناگهان از آرایشگاه ناپدید میشود و مراسم عروسی به هم میخورد.
سایر آثار هادی با ضعف فیلمنامه روبروست بنابراین تمام تلاش وی، این بوده است که با حضور بازیگران مشهور ضعف های فیلم را جبران کند و به یک موفقیت تجاری دست یابد.
در این سریال سوالیهایی در ذهن مخاطبان و اهالی فرهنگ و هنر پدید می آید که به شکلی عجیب و بیمعنا به آنها پاسخ داده نمیشود و فقط این کلیشه است که به شکلی زننده در سریال ادامه می یابد.
ساره بیات نتوانست به درستی نقشش را ایفا کند
حتی ساره بیات در نقش رستا نتوانسته آن طور که باید در این فیلم نقش خود را بازی کند و خیلی از منتقدان و جامعه هنری هم به ایفای نقش ساره بیات نیز، نقد داشته اند از سوی دیگر،چهره مادر شوهر کینه توز در کنار همسر زن ذلیل، تنها بخشی از شخصیت های تک بعدی با دیالوگهای کلیشه ای سریال را به نمایش می گذارد وهمین مبحث سبب می شود که این نوع شخصیت های تک بعدی برای مردم نتواند نکات اخلاقی را هم بازگو کند.
وضعیت فیلمنامه این سریال کاملا ضعیف است به این دلیل که شخصیت پردازیها در رعایت ابتدایی ترین قواعد خود نیز شکست خورده هستند.
عاشقانه ای لاکچری،فاصله قشر مرفه تا جامعه امروزی
سریالهای شبکه نمایش خانگی یکی پس از دیگری از زندگی واقعی مردم بیشتر فاصله می گیرند چرا که در این نوع فیلم ها،هیچ نشانی از زندگی مردم جامعه امروز وجود ندارد.
به نظر می رسد تهیه کنندگان سریالهای شبکه نمایش خانگی اعتقادی به قصه هایی که قشر ضعیف جامعه را در بر می گیرد ندارند و بیشتر عاشق روایت داستان های لاکچری که منجر به استفاده های تبلیغاتی از این نوع سبک زندگی می شوند هستند.
دل ،تداعی کننده سریالهای ترکی
هادی با ساخت فیلمهای سینمایی ضعیف در بلند مدت ثابت کرد که به شکل تخصصی، سواد پروژه ساختن در دنیای نمایشی را ندارد و تنها چیزی که برای وی قابل اهمیت است روایتِ شخصیتهای زرق و برقدار و قصههای فانتزیست با هدف درگیر کردن مخاطب به وسیلهی درامهای آبکی و بدون منطق است.
قصهی سریال دل اگر کاراکترها فارسی صحبت نمیکردند حس یک سریال ترکیهای که کاملا بدون محتوا محسوب می شد که به مخاطبان تغذیه می شد که هیچ جایگاهی به عنوان یک مجموعه در سینمای ایران ندارد به دور از این موضوع، مهم این است که هیچ کارگردانی ولو به شکل تخصصی، در هیچ یک از سکانس ها مشاهده نمی شود.
همچنین این روزها شاهد نقد صریح سعید راد برای بازیگری در سریال دل هستیم که خود گواه این مطلب است که وی،از بازی در این سریال پشیمان و ناخرسند است.
پوشش عجیب بازیگران
حاشیه دیگر سریال «دل» مربوط به سانسور پوشش بازیگران زن آن بود. بعد از آغاز پخش اولین قسمت، طولی نکشید که وزارت ارشاد، دستور سانسور کردن پوشش برخی از بازیگران آن مانند نسرین مقانلو و مهراوه شریفینیا را صادر کرد. توضیحاتی که منوچهر هادی در اینستاگرام خود منتشر کرد:
به دلیل ممیزی لباس بانو نسرین مقانلو توسط وزارت ارشاد مجبور شدیم بخش رنگی لباس رو به رنگ آبی در بیاوریم این پروسه نزدیک به دو ماه کار برد و در بخشهایی از صحنههای فیلم، گردنبند خانوم مقانلو هم به رنگ آبی در آمده بود که بهتر از این نمیشد. ممنون از توجه شما.
قصه در ادامه پر از کارکترهایی میشود که قرار است داستان را عوض کنند اما معلوم نیست چرا تصمیم به همچین کاری گرفته شده و این پیچش و حذف ناگهانی کاراکتر و قصهای که از اول شروع شده برای چیست؟!
دل در هیاهو و هیچ
فیلمنامه حتی کوچکترین ظرافتی ندارد و قابها کاملا ثابت و خسته کننده است و این روند در هیچکدام از پلانها تغییر نمیکند، که این هم یکی از نشانههایست که منوچهر هادی هیچ برنامهریزی برای کارش نداشته است و فقط به دنبا ساختن یک دنیای پوچ و پر هیاهو است.
شخصیت هایی که برای مخاطب تعریف نشده اند
باید یادآور شد که این سریال، پر از اتفاقات و روابطی است که برای مخاطب قابل هضم نیست،از دختر عاشقی که عشقش را رها میکند تا پسری که برای عشق هیچ کاری نمیکند و در انتها زنی که یک مغز متفکر است و معلوم نیست به چه دلیل قرار است مخاطب باور کند که یک خاطرهی تلخ در کودکی از او آدمی ساخته که برای رسیدن به خواستهاش دست به هر کاری میزند !
چون تعریف درستی از کاراکترها به عمل نیامده، هر یک از شخصیت ها را به راحتی از داستان حذف یا اضافه می شوند و این موضوع بیانگر ضعف فیلمنامه نویسی است.
پایانی کاملا پیش بینی شده برای مخاطبان
این کارگردان که در پیج اینستا گرام خود به مخاطبان عرض کرده بود که غافلگیری برای قسمت آخر، در انتها با یک پایان کاملا پیشبینی شده سطحی که هیچ جذابیتی برای مخاطب نداشت داستان را به اتمام رساند در نتیجه باید تصریح کرد که زندگی در دنیایی فانتزی وعاری از هنر، آینهی تمام نمایِ آثار منوچهر هادیست!
مسیر سقوط سریال سازی در شبکه نمایش خانگی مشاهده می شود
باید اشاره کرد که این فیلم از جمله فیلمهایی بود که دغدغه نیازهای مخاطب را در جهان امروزی نه تنها نداشت بلکه به واقع، برای رضایتمندی یکسری اسپانسر که برای به تصویر کشیدن محصولاتشان قاب دوربین این سریال را به دست گرفتند ساخته شده بود و این امر بازگو کننده مسیر سقوط سریال سازی در شبکه نمایش های خانگی است.
مسعود فراستی؛ در میز نقد برنامه «هفت» با کنایه ای به کارگردان سریال “دل” اظهار کرده بود که منوچهر هادی به دور از نکات ظریف فیلمسازی،این فیلم را با آب بندی تحویل مخاطبان داده است.
به گزارش کافه خبر قزوین، در فیلم دل «زندگی جای دیگری است» زیرا شاهد نگاهی کاملا سطحی به جامعه امروز هستیم که حتی مخاطبان را به تعجب وا داشته است،شاید کارگردان پروژه ای هم ارائه داده باشد که هیچ یک از ما ندیده ایم،نباید یک طرف به قاضی رفت ولیکن اکثر منتقدان و هنرمندان جامعه نمایشی معتقدند که این فیلم کاملا کلیشه ای است که بار اصلی آن بر دوش بازیگران مشهور بوده است و نمی تواند برای مخاطب قابل پذیرش باشد.
با این همه، امید است که سریال دل در حد متوسطی هرچند ضعیف مانند “سریال مانکن” باقی بماند اما به یک فاجعه “سانتیمانتال” تبدیل نشود.