- نویسنده : ناهید هدایتی
- 11 ژانویه 2021
- کد خبر 5430
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش کافه خبر قزوین، لیلا روغنگیر قزوینی نویسنده و فعال فرهنگی در یادداشتی که در اختیار کافه خبر قزوین قرار داده است می نویسد:«دیدن این فیلم جرم است»، فیلمی در ژانر تریلر سیاسی است که در سالهای اخیر با سرمایهگذاری و حمایت نهادها و سازمانهایی مثل اوج یا حوزه هنری، رونق تازهای گرفته و در ادامه فیلمهایی مثل «سیانور» و «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» ساخته شده است.
تفاوت این فیلمها با فیلمهای سیاسی- امنیتی که مثلاً در دهه شصت یا هفتاد ساخته میشد در شکل، زبان و پرداخت سینمایی آنهاست که نسبت به آن فیلمها، پیشرفت قابل توجهی داشتهاند.
اسم فیلم بیربط است و به گفته کارگردانِ فیلم، دلیل انتخاب آن بهخاطر صحنهای از فیلم است که در فیلم فعلی نیست و در مرحله فیلمبرداری حذف شده، ولی با این حال همچنان روی فیلم مانده است.
نگاهی اجمالی به فیلم
مردی که تابعیت ایرانی انگلیسی دارد ، در خیابان زنی که محجبه است و باردار مورد ضرب و شتم قرار می دهد ، بچه سقط میشود و امیر شوهر زن که بسیجی و انقلابی دو آتشه است ، میخواهد از حیثیت از دست رفته اش دفاع کند .
فیلم شروع قدرتمندی دارد ، که از همان ابتدا ببینده را مجذوب میکند . ببینده ای که در ابتدا میخکوب شده بود، هر چقدر که زمان میگذرد، متوجه میشود، آنچه را که انتظارش داشت، مشاهده نمی کند.
اولین ساخته بلند ( رضا زهتابچیان ) اجتماع را نقد می کند، آدمهایی که به خاطر داشتن قدرت و پول هر کاری بکنند، از دیدگاه قضایی و دستگاه های حاکمه نادیده گرفته میشوند و به جایش افراد ضعیف که به خاطر ذره ای نان دزدی می کنند، زود محاکمه می شوند و مجرم شناخته می شوند،درباره، کسانی که از انقلاب فقط ظاهر آن را می بییند و وقتی پای عمل می رسد ، پا پس می کشند.
کپی شده از فیلم “آژانس شیشه ای”
فیلم به نظر می آید، کپی شده از فیلم آژانس شیشه ای است ، با این تفاوت که آن فیلم مربوط به ۲۱ سال قبل با آن حال و هوا هست و دیدن این فیلم جرم است در عصر فعلی روایت میشود.
«دیدن این فیلم یک جرم است» از کارگردانی که کارنامهای نه چندان شناخته شده دارد، فیلم عجیبیست، یک آژانس شیشهای امروز با سکانسهای نفسگیر حاتمیکیایی که به حق با دیالوگهایی مناسب و بهجا و فرمی که به سینمای مدرن تنه میزند، درگیرت میکند.
امیر ( مهدی زمین پرداز ) به شدت خواهان مجازات فردی است که همسرش ( لیندا کیانی ) را مورد آزار و اذیت قرار داده است ، انقدر این موضوع اهمیت پیدا میکند که به دستور هیچ مافوقی گوش نمی کند و میخواهد، مجرم به سزای عملش برسد پافشاری او در این مسئله باعث میشود که کل پلیس شهر نیروهای امنیتی و اطلاعات پایشان به پایگاه بسیج باز می شود.
هر چند که امیر میگوید از حقی قانونی خودش میگذرد و حرفی نمیزند، اما به خاطر حیثیت یک کشور نباید اجازه داد، یک نفر بیاید، هر کاری دلش خواست ، انجام دهد و برود . اما این پند اخلاقی به جای نمایش دادن ، تبدیل به شعارهای گل درشتی می شود که ببینده را از باورپذیری دور میکند.
پسر حجت السلام احتشام وارد میشود ( حمیدرضا پگاه ) و به خاطر اسم پدر به دیدن ، مرد دو تابعیتی میرود ( احسان امانی ) از گفتگویی آنها به سی و سه سال پیش اشاره داشت که مرد، زنش را از دست داده است؛ حدس می زنیم ، درباره اعدام شدن همسرش که احتمالاً جزو منافین بوده ، صحبت می کردند. زمان سی وسه سال فقط ما را به این حدس مطمئن میکند، اما هیچ اشاره ای در فیلم به آن نمی شود.
حسین پاکدل ، امیر آقایی ، محمود پاک نیت و … نمونه هایی از مسئولین هستند که میخواهند ، این اجرا با گفتگو حل شود ، چرا که مرد دو تابعتیتی باید با سرمایه اش و روابطی که دارد ، مشکل نفت را حل کند ، تا بعد از حل مشکل سودی که به دست میاید، در کل کشور خرج شود.
پایگاه بسیج که در اختیار جوانهایی هست که نه انقلاب را دیده اند و نه تجربه جنگ را دارند ، و صرفاً به خاطر علاقه شان به آرمان های انقلاب و ولایتمداری آنجا هستند . اما همین پایگاه که باید مکانی امن باشد ، تبدیل میشود به مکانی برای گروگانگیری، که جوانهای بسیجی و در راس آنها امیر از موضع خود کوتاه نمی آید.
هر چند اختلاف نظرهایی بینشان به وجود می آید و بعضی ها از پایگاه خارج میشوند، اما این مسئله هم فیلم را از شعار زدگی دور نمی کند، فیلم خرده پیرنگ ها و ایده های جذابی در خود دارد که با پرداخت درست تر، می توانست چند سر و گردن بالاتر از سینمایی که به شدت درگیر نبود فیلمنامه شده است، بایستد.
تفکرات سیاسی پشت ساخت این فیلمها وجود دارد
باید اعتراف کرد که اصولگرایان و دلواپسان بعد از سالها ساخت فیلم و کلیپ و… که فقط خودشان از آنها استقبال میکردند، در چند سال اخیر رگ خواب مردم را پیدا کردهاند و آثاری میسازند که در آن هم حرفهایشان را میزنند و هم فیلمی هیجان انگیز و مردمی از دل آن بیرون میآید که با استقبال خوبی از سوی ملت مواجه میشود.
این تفکر پشت ساخت این فیلمها وجود دارد و متاسفانه در ورای فیلم «دیدن این فیلم جرم نیست» این تفکر به این شکل تعریف شده که همه نهادهای نظام دچار آلودگی سیاسی شدهاند و تنها بسیج است که خالص مانده و فقط در آنجا مردان خدا فعالیت میکنند.
ساخت دیدن این فیلم جرم است و اکران شدن آن در جشنواره فیلم فجر، در نهایت حس خوبی دارد چرا که میتوان امیدوار بود با تولید این اثر، راه برای ساخت موارد مشابه باز شود و فیلمهای سیاسی از این دست از سوی تمام جناحها و دیدگاهها بیشتر و بیشتر ساخته شود؛ میتوان امید داشت که دیگر نهادها هم بتوانند مانند حوزه هنری و یا سازمان اوج دستشان باز باشد و کارگردان فیلم مورد حمایتشان را پیش ببرند؛ امیدهایی که هرچند کمی واهی به نظر میرسد اما شاید در یک روز خوب عملی شوند.
به گزارش کافه خبر قزوین،مسعود فراستی منتقد سینما نیز معتقد است؛«فیلم بیش از آنکه فیلم یک کارگردان باشد نماینده یک گروه فکری است و به همین دلیل تهیهکننده هم میتواند به نمایندگی از گروه تولید در این بحث ما را همراهی کند.»
این فیلم تماماً شعار است و میخواهد تو شعارهایش را قبول کنی. به همین دلیل، چون درنیامده، اثری روی من نمیگذارد. در زمینه اثر هنری وقتی با اثر غیرعقلانی و حسی طرف هستیم شعار جواب نمیدهد.