- نویسنده : ناهید هدایتی
- 19 نوامبر 2020
- کد خبر 4197
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش کافه خبر قزوین،رمان عامه پسند آخرین کتاب چارلز بوکفسکی، نویسنده امریکایی است که در آلمان به دنیا آمد. او مادری آلمانی و پدری امریکایی داشت. بوکفسکی چند ماه بعد از انتشار کتاب از دنیا رفت. حجم نوشتههای ادبی بوکفسکی بسیار زیاد است اما بوکفسکی بیشتر از آنکه یک رماننویس باشد، یک شاعر است. او هزاران شعر سرود و صدها داستان کوتاه و چندین رمان نوشته است.
سردبیر مجله تایمز به چارلز بوکفسکی «ملکالشعرای فرودستان آمریکا» لقب داده است. ولی در واقع بزرگترین تحسین کنندگان بوکفسکی اروپایی هستند. مثلا ژان پل سارتر و ژان ژنه به او لقب بزرگترین شاعر آمریکا را دادهاند.
بوکفسکی نویسندگی را ابتدا با داستانهای کوتاه آغاز کرد. چند سال بعد به سرودن شعر روی آورد. نوشتن رمان را از سال ۱۹۷۰ شروع کرد. پیش از آن برای گذران زندگی در ادارهٔ پست کار میکرد. به پیشنهاد مدیرِ یک انتشارات کارش را رها میکند و مشغول نوشتن رمان میشود. بوکفسکی به درخواست مارتین، مدیر انتشارات، یک رمان مینویسد تا حقوق صد دلاریاش قطع نشود.
آخرین رمان شاعر و نویسندهی پرآوازه آمریکایی، چارلز بوکوفسکی است. بوکوفسکی، که بیشتر برای شعرها و داستانهای کوتاهاش شناخته میشود، در این اثر تلاش کرده تا یک داستان بلند بنویسد. داستانی که به باور خیلیها، بهترین نوشتهی اوست.
پشت جلد رمان عامه پسند نیز قسمتی از متن کتاب آمده است:
روز بعد باز دوباره برگشته بودم دفتر. احساس بیهودگی میکردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همهچیز به هم میخورد. نه من قرار بود به جایی برسم و نه کل دنیا. همهی ما فقط ول میگشتیم و منتظر مرگ بودیم. در این فاصله هم کارهای کوچکی میکردیم تا فضاهای خالی را پر کنیم. بعضی از ما حتا این کارهای کوچک را هم نمیکردیم. ما جزء نباتات بودیم. من هم همینطور. فقط نمیدانم چه جور گیاهی بودم. احساس میکردم که یک شلغمم.
درباره رمان عامه پسند
داستان پُر از جملات کوتاه و قابل تأمل است، گاهی طنز بسیار خوبی دارد و گاهی کاملاً تلخ است. Plot یا پیرنگِ داستان ساده اما عمیق است و دیالوگها در عین سادگی، مخاطب را به فکر وامیدارد.
شاید بوکفسکی کتاب عامهپسند را نوشته تا با آن در واپسین لحظات زندگیاش سرگرم شود. به گفتهی برخی منتقدین، بوکفسکی در عامهپسند دیدگاهی منفیتر از دیگر کتابهایش دارد. خیلیها او را در مجموع نویسندهای «بدبین» میدانند، اما بوکفسکی «واقعبین» است و این امر در آثارش کاملاً نمایان است. بوکفسکی با نوشتن به آرامش درونی میرسد که قطعاً با بداندیشی یا نگرش منفی میسر نخواهد شد؛ چنان که در قسمتی از کتاب شعر سوختن در آب غرق شدن در آتش به هر وضوح به آن اشاره کرده است:
نوشتن آخرین روانپزشک است
مهربانترین خدا بین تمام خدایان است
نوشتن مرگ را میتاراند، ترکت نمیکند
و نوشتن میخندد
بر خودش
بر رنج
آخرین توقع است
آخرین تفسیر
نوشتن تمام اینهاست
جملاتی از کتاب عامه پسند
چیزی که میتوانم به شما بگویم این است که میلیاردها زن روی زمین زندگی میکنند. درسته؟ بعضیهایشان خوباند. خیلیهایشان زیادی خوباند. ولی گاهگداری طبیعت تمام حقههاش را بهکار میبندد تا زنی ویژ بسازد، زنی باورنکردنی، منظورم این است که نگاهش میکنی ولی نمیتوانی باور کنی. همهی حرکاتش مثل موج زیباست و بینقص. مثل جیوه، مثل مار. مچ پایش را میبینی، بازویش یا زانویش را. تمامشان در کلیّتی بینقص و باشکوه بههم آمیختهاند. با چشمانی خندان و زیبا، دهانی خوشحالت و لبهایی که انگار هرلحظه منتظرند تا به خنده بر درماندگیات باز شود. اینجور زنها میدانند که چطور باید لباس پوشید. موهایشان هوا را بهآتش میکشد. (رمان عامه پسند – صفحه ۷۳)
تمام غم دنیا در دلم ریخته و روی صندلی نشستهام و لیوان پنجم هم کنار دستم است. تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیدهام که وقتی حال آدم بد است این حرامزاده فقط حال آدم را بدتر میکند. یک مشت چهرهی خالی از روح که پشتسرهم میآیند و میروند و تمامی هم ندارند. احمق پشت احمق، احمقهایی که بعضاً مشهور هم هستند. (رمان عامه پسند – صفحه ۱۶۴)
به گزارش کافه خبر قزوین،اگر تا امروز با چارلز بوکوفسکی آشنا نشده اید، این کتاب پیشنهادی است که می تواند با بیان صریح شما را وارد دنیای جدید تری کند که تا امروز آن را زندگی نکرده اید.