×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

تازه ها

امروز : یکشنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Sunday, 17 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
مجموعه فیلمنامه قصه های   ببم از تاریخ و هویت قزوین می گوید

به گزارش کافه خبر قزوین، مجموعه قصه های ببم شامل هشت فیلمنامه است که در ۲۴۷ صفحه به چاپ رسیده است.

نگین انگشتری،خیابانی پا به پای تاریخ،جغرافیا،سرزمین بادها،چشمه نور،شهد شیرین،کودکصدهزار ساله و گهواره ای به نام باغستان از عناوین این مجموعه فیلمنامه هستند.


همان گونه از نام فیلمنامه ها برمی آید. هر کدام از فیلمنامه ها به بررسی بخشی کوچکی از تاریخ و هویت قزوین می پردازد،تاریخ و هویتی که باید حفظ و نگهداری شود.

تمام فیلمنامه ها چند شخصیت اصلی و چند شخصیت فرعی دارند.

نگاهی اجمالی به فیلمنامه های قصه های ببم


بابا صالح به همراه همسرش افسر در یکی از محله های د قزوین در یک خانه حیاط دار زندگی می کنند،
او باغدار است . یکی از پسرهایش بهرام در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل کرده در حال حاضر عطاری دارد . پسر بزرگترش ناصر به همراه عروسش و دو نوه اش یزدان و یسنا در آپارتمانی نزدیک آنها زندگی می کنند .
ناصر و راضیه هر دو پرستار هستند و بچه ها خیلی وقتها با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کنند

یزدان و یسنا دانش آموز هستند. یزدان بسیار ذهن فعالی دارد و کنجکاو است . دوست دارد از هر چیزی سر دربیاورد. در کشف چیزهای جدید خواهرش را هم همراه میکند. گاهی یزدان برای رسیدن به کشف علامت سوال های ذهنی اش دردسرهایی را هم درست می کند. و فضای مجازی بیشتر به آن دامن می زند. دردسرهایی که هر بار با راهکار بزرگترها بخصوص بابا صالح حل میشود.


نگین انگشتری داستان اختلاف دو برادر است،یکی مخالف فروش خانه قدیمیشان است و دیگر موافق. پدر خانواده همراه برادری است که مایل است خانه به فروش برود.یزدان با عکسی که در فضای مجازی پخش می کند و همراه کردن مردم برای حفظ این خانه باعث ماجراهایی میشود.
در خیابانی پا به پای تاریخ که به معرفی خیابان مولوی می پردازد،یزدان با یک گروه گردشگر همراه میشود .


در فیلمنامه شهد شیرین ، اعضای خانواده برای مصرف خانگی خود برای ایام نوروز شیرینی درست می کنند،یزدان با پخش شیرینی ها باعث میشود تماس های زیادی برای ثبت سفارش صورت بگیرد.


در کودک صد هزار ساله همه چیز از اختلاف سه برادر بر سر تقسیم ارث و فروش باغشان در باغستان شروع میشود، و بعد کشیدن دندان طمع ، تلویزیون گزارشی از سلول های بنیادی و رابطه آن با بند ناف و دندان شیری حرف میزند، ماجرایی که یزدان را وادار می کند تا با دندان های شیری خودش و همکلاسی هایش آزمایش هایی را انجام دهد.


در فیلمنامه جغرافیا با یزدان که قرار است نقش گالیله را در تئاتر مدرسه بازی کند همراه میشویم . نقشی که بعد از آشنایی او با حمدالله مستوفی از آن صرف نظر کرد.
فیلمنامه چشمه نور به پناسیل هایی اشاره خواهد داشت که در آینده آن را خواهیم دید.


و در پایان، گهواره ای به نام باغستان هم اشاره به تلاشی دارد که یزدان می خواهد برای برملا کردن دست سه نفر که می خواهند بین باغدارها اختلاف بیندازند تا باغستان را از چنگ شان دربیاورد، نجات دهد. به خاطر دردسرهایی که درست میشود،یزدان از ترس تنبیه شدن ، به باغستان پناه می برد. درست در شبی که باران سیل آسا می بارد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.