- نویسنده : ناهید هدایتی
- 01 ژانویه 2022
- کد خبر 9125
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش کافه خبر قزوین،مرتضی رویتوند نویسنده و روزنامه نگار استان قزوین در یادداشتی که در اختیار کافه خبر قزوین قرار داده است می نویسد: بابانوئل از یک ماه مانده به کریسمس پولهایش را جمعوجور کرده بود و فهرستی از هدایایی که در طی سال از او درخواست کرده بودند، آماده کرد.
چند روز مانده بود به کریسمس به بازار رفت تا هدایا را خریداری کند. فقط کافی بود چند ساعتی در بازار بچرخد تا متوجه شود با پولی که دارد چیز زیادی نمیتواند بخرد؛ قیمت دلار بالا رفته بود و قیمت اجناس سر به فلک میکشید. اما هر چه بود او بابانوئل بود و کمآوردن در مرامش نبود. برای همین به بانک رفت تا وام بگیرد.
توانست یک وام با بهره بالا پیدا کند. خوشحال شد، اما خوشحالیاش دیری نپایید چرا که بانک، ضامنهای عجیب غریبی میخواست و بابانوئل هم جز چند گوزن کسی را نمیشناخت.
گرفتن پول نزول هم که اصلا درست نبود. چارهای نبود، سورتمه معروفش را فروخت تا حداقل بتواند برای چند نفر هدیه تهیه کند. سورتمه را در یک مزایده به قیمت نسبتا خوبی فروخت و پول به حسابش واریز شد. خواست پول را وصول کند اما حسابش مسدود شده بود. علت را که جویا شد به او گفتند او سو پیشینه دارد. گویا چند سال پیش او را در یک پارتی گرفته بودند. حالا او شده بود یک بابانوئل بیپول و بیسورتمه. ناگهان یادش افتاد تعدادی سهام دارد. به بورس مراجعه کرد و خیلی زود فهمید به خاک سیاه نشسته است.
کلاهش را فروخت و یک بسته اینترنت گرفت تا حداقل بتواند در اینستاگرام به شرایطش اعتراض کند اما همین که صفحه اینستاگرامش را باز کرد اینترنتش تمام شد و غمگین شد. چندتایی برایش بادکنک و وسایل تزیینی باقی مانده بود. در کنار خیابان بساط کرد تا از فروش آخرین داراییهایش چند تایی هدیه بخرد.
اما ماموران شهرداری به بساط او هجوم بردند. بابانوئل شد یک بابانوئل بیپول و بیسورتمه و غمگین و افسرده. حالا در هر جای شهر پیرمردی بیپول و بیسورتمه و غمگین و افسرده دیدید او همان بابانوئل معروف است. به او لبخند بزنید.