بعد از چند هفته تلاش و فشار کاری حالم بد شد، همسرم مرا به تهران آورد تا پیش خانوادهام استراحت کنم؛ دکتر با دیدن وضع جسمیام دستور استراحت مطلق داد. همسرم به آبادان برگشت و من روزها و شبها از دوری او فقط گریه میکردم، روحیهام حسابی خراب شده بود، تا اینکه در روز سوم خرداد که رادیو خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد.