- نویسنده : ناهید هدایتی
- 15 سپتامبر 2022
- کد خبر 10574
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش کافه خبر قزوین،ربابه حاجی محمدی خبرنگار بسیج رسانه استان قزوین،در دلنوشته ای به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی(ع) می نویسد: ناگهان خودرا درمیان خیل عظیم جمعیت می بینم که پابه پایشان قدم برمی دارم در جاده های بی انتهای اربعین،واین منم که به اربعین رسیدم وهم نوا شدم با اربعینی ها
دریک سو خادمان موکب و مهرو مهمانوازی عراقیها ودرسوی دیگر طفل آفتاب سوخته که دعوت می کند به نوشیدن آب ومردمی که طی طریق می کنند و چه تماشایی ست تفاوت این اربعین جانبازی ویلچری ,کودک درجعبه به جای چرخ ،پیرزن وپیرمرد عصازنان و….آب می نوشم وپذیرایی و استراحت و بعد راهی میشوم ستون به ستون عمود به عمود طی می کنم این جاده ی عشق همراه عاشقان
شب و روز از پی هم می گذرند تا روز موعود فرامی رسد ،چشم جاخوش می کند در گلدسته هاو عظمت بین الحرمین،قدم می ایستد از حرکت ولب هابسته وشانه ها می لرزد واشک ها جاری ،غرق می شوم درنوروحیران که این خواب است یا…
به ناگاه از خواب برمی خیزم وهیچ درمقابل خود نمی یابم جز یک گذرنامه بدون مهرو امضاء..
بازهم جاماندم ،باز هم نشد که نشد و تمام آنچه را که دیدم رویایی بیش نبود
خواستم که بگویم که چقدر فرق است بین من که جاماندم وتویی که رفتی و چه شد که تو رفتی ومن ماندم
وچقدر سخت است این تقاوت بین من جامانده وتواربعینی
چرا که توکربلارفتی واربعینی شدی وجاده ها وشلوغی حرم دیدی ونماز عشق خواندی بالای سر اربابم وسلام ازنزدیک دادی و…
ولی من روسیاه و جا مانده به جای شلوغی حرم ،کنج وچهارگوشه ی منزل ،سلام ازپشت بام،وگرفتار در جاده های دنیا وگذرنامه ای که امضاء نشد و نامم گم شد درگیر و دار دنیاودرآخر آه،اشک ،اشک ،اشک به امید روزی که بگویند تو هم شدی اربعینی….